آموزش بازاریابی

استراتژی بازاریابی (Marketing Strategy) به زبان ساده

در مقاله بازاریابی چیست، به صورت خیلی خلاصه راجع به مفهوم بازاریابی صحبت کردم. بعد از شناخت بازاریابی به نظرم تهیه و آماده سازی استراتژی بازاریابی هدفمند و مناسب منجر به حفظ انسجام و رسیدن به اهداف مورد نظر کسب‌وکار می‌شود.

بدون شک بخش عمده‌ای از استراتژی بازاریابی مربوط به بازاریابی دیجیتال و فعالیت در این فضا است. نمی‌توان منکر این شد که هم مشتری‌ها و هم کسب‌وکارهای مختلف هر دو همگام با هم به سمت فضای آنلاین برای رفع نیازهای خود می‌روند. در نتیجه قطعا شما هم می‌خواهید که به این فضا دسترسی داشته باشید و بتوانید بیشترین بهره را از این فضا کسب کنید.

با این حال وقتی که شما  در حال توسعه کسب و کار و تجارت خود هستید، فضای آنلاینی که همیشه در حال تغییر است می‌تواند برایتان غافلگیرکننده باشد. سوال این است با وجود فعالیت‌ها و مسئولیت‌هایی که در کسب‌وکار خود دارید چگونه می‌توانید یک استراتژی بازاریابی مخصوصا از نوع دیجیتال تنظیم و آماده کنید؟

در این مقاله، توضیحاتی مختصر از استراتژی‌های بازاریابی را جمع‌آوری کرده‌ام که به شما کمک می‌کند حضور و بازاریابی خود را در فضای دیجیتال بهبود داده و رشد کنید. در گام اول باید به تعریف استراتژی بازاریابی بپردازیم.

استراتژی بازاریابی چیست؟

درک تفاوت میان استراتژی بازاریابی و استراتژی بازاریابی دیجیتالی پیش از شروع هر کدام در سازمان بسیار مهم است.

استراتژی بازاریابی، طرح و برنامه‌ای است که برای دستیابی به یک هدف (یا اهداف) تجاری به‌صورت متمرکز و قابل دستیابی برنامه‌ریزی شده است. در این برنامه مواردی که در آن‌ها عالی هستید بررسی می‌شود و همچنین مواردی که در آن‌ها به موفقیت مناسب نرسیدید را شناسایی و برای بهبود وضعیتشان برنامه‌ریزی می‌کنید.

اما بین استراتژی‌های بازاریابی و تاکتیک‌های بازاریابی (دو اصطلاح که اغلب به‌جای یکدیگر استفاده می‌شوند) چه تفاوتی وجود دارد؟

تاکتیک در مقابل استراتژی

همانطور که در بالا اشاره کردم، استراتژی بازاریابی مجموعه‌ای از طرح‌های قابل دستیابی و متمرکز است که به شما در رسیدن به یک هدف خاص کمک می‌کند.

در هر استراتژی (چه استراتژی بازاریابی و چه هر استراتژی دیگری) سه‌بخش وجود دارد:

1. شناسایی چالش‌های پیش روی شما

2. یک سیاست راهنما برای مقابله با چالش‌ها

3. مجموعه اقدامات هدفمندی که برای غلبه بر چالش‌ها لازم است

تاکتیک در مقابل استراتژی

بسته به مقیاس و بزرگی کسب‌وکار، استراتژی بازاریابی ممکن است چندین قسمت متفاوت داشته باشد که هر کدام از آن‌ها اهداف مختلفی دارند. با این اوصاف، کار روی چنین استراتژی‌هایی می‌تواند مضطرب کننده باشد. بنابراین اگر هرگز در رابطه با استراتژی‌های بازاریابی خود احساس اضطراب نداشته‌اید، شاید بهتر باشد که دوباره نگاهی به سه مرحله گفته شده بیاندازید و بیشتر روی دستیابی به اهداف تجاری خود متمرکز شوید.

تاکتیک‌های بازاریابی (یا هر نوع تاکتیکی)، اقدامات خاصی هستند که شما در طول استراتژی خود انجام می‌دهید تا به هدف نهایی برسید. به عبارت دیگر، استراتژی مقصد شماست (یک برنامه متمرکز و قابل دستیابی برای رساندن شما به هدف) در حالی که تاکتیک گام‌ها و مراحل مشخص و قابل تعریف درون استراتژی هستند که به شما اطمینان می‌دهند به هدف خود خواهید رسید.

برای درک بهتر موارد گفته شده و اینکه هر یک از این دو واژه دقیقا شامل چه مواردی هستند، می‌توانید لیست زیر را بررسی کنید. این لیست در برگیرنده استراتژی‌های اصلی بازاریابی است که معمولاً توسط تیم‌های بازاریابی در صنایع مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرند.

مبانی بازاریابی

  • یک وبلاگ راه اندازی کنید.
  • در شبکه‌های اجتماعی، متناسب با کسب‌وکار خود تبلیغات کنید (همانند تبلیغات در اینستاگرام و تلگرام)
  • یکی از بهترین راه‌ها، ارائه‌ی آموزش‌های رایگان مرتبط با کسب‌وکار است. به آن‌ها توجه کنید.
  • محتوایی که درج می‌کنید را از نظر سئو (SEO) بهینه کنید که در آینده بیشتر به این بخش خواهیم پرداخت.
  • برای مخاطبان خود هدایایی اختصاص داده یا یک مسابقه طراحی کنید.
  • انواع کمپین‌های مختلف را امتحان کنید تا بفهمید کدام کمپین برای مخاطب شما بهتر است.
  • برگزاری وبینار یا رویدادهای حضوری برای برخی از کسب‌وکارها بسیار مهم است. این بخش مخصوصا در حوزه بازاریابی B2B اهمیت دارد.
  • تولید پادکست نیز امروزه رایج شده است. اگر مخاطبین خود را به درستی شناسایی کرده‌اید و نیاز به پادکست را در آن‌ها حس می‌کنید، راه اندازی یک پادکست تخصصی می‌تواند جذاب باشد.
  • به ایمیل مارکتینگ به عنوان یکی از گزینه‌های مناسب باید فکر کنید.

حالا در ادامه به استراتژی دیجیتال مارکتینگ نگاهی می‌اندازیم.

استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست؟

استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست؟

استراتژی دیجیتال مارکتینگ یا استراتژی بازاریابی دیجیتال به شما کمک می‌کند تا از طریق کانال‌های بازاریابی آنلاینی که با دقت انتخاب شده‌اند (از جمله رسانه‌های پولی، اکتسابی و شخصی) به اهداف دیجیتالی خاص خود برسید.

درست همانند استراتژی‌های بازاریابی و تاکتیک‌های بازاریابی، “استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ” و “کمپین‌های دیجیتال مارکتینگ” نیز اغلب به‌جای یکدیگر به کار می‌روند. ولی تفاوت این دو در چیست؟

کمپین دیجیتال مارکتینگ چیست؟

کمپین‌های دیجیتال مارکتینگ عناصر اصلی و سازنده دیجیتال مارکتینگ بوده و اقداماتی هستند که در درون استراتژی دیجیتال مارکتینگ، شما را به سمت یک هدف نهایی خاص سوق می‌دهند.

به‌عنوان مثال، اگر هدف اصلی استراتژی بازاریابی دیجیتالی شما ایجاد مشتری‌های راغب بیشتر از طریق رسانه‌های اجتماعی باشد، می‌توانید کمپین دیجیتال مارکتینگ خود را در لینکدین، توئیتر یا اینستاگرام اجرا کنید. من سال‌ها در صنعت نرم‌افزار مالی فعالیت کرده‌ام و مالیات یکی از بزرگترین دغدغه‌های مخاطبین ما بودند. بنابراین ما آموزش‌های رایگان را از طریق شبکه‌های اجتماعی پروموت می‌کردیم و بدین وسیله اطلاعات مخاطبین را می‌گرفتیم.

چگونه استراتژی بازاریابی دیجیتال ایجاد کنیم؟

  1. پرسونای مشتری‌هایتان را بسازید.
  2. اهداف و ابزارهای بازاریابی دیجیتال مورد نیازتان را مشخص کنید.
  3. کانال‌های دیجیتال‌تان را شناسایی کنید.
  4. کمپین‌های رسانه‌ای متعلق به خود را بررسی و برنامه‌ریزی کنید.
  5. اهداف و ابزارهای دیجیتال مارکتینگ مورد نیاز را مشخص کنید.
  6. کمپین‌های رسانه‌ای خود را که بررسی کرده و برای روند بهتر آن‌ها برنامه‌ریزی داشته باشید.

در ادامه به توضیحات این موارد می‌پردازم:

1- پرسونای مشتری‌های خود را بسازید

برای هر استراتژی بازاریابی (استراتژی بازاریابی یا استراتژی دیجیتال مارکتینگ) باید بدانید که بازاریابی شما برای چه کسانی است. بهترین استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ براساس ویژگی‌های دقیق هر خریدار ساخته شده‌اند، بنابراین اولین قدم در ساخت استراتژی بازاریابی، ایجاد پرسونای مشتری‌هاست. عدم توجه به این بخش می‌تواند روند بیهوده‌ای از فعالیت‌ها را به همراه داشته باشد.

پرسونای خریدار نشان دهنده مشتری (های) ایده آل شما است که می‌توان آن را با تحقیق، بررسی و مصاحبه با مخاطبان هدف کسب‌وکار ایجاد کرد.

این اطلاعات باید بر اساس داده‌های واقعی و در هر زمان باشد، چرا که داشتن پیش‌فرض درباره مخاطبان، می‌تواند استراتژی بازاریابی را به سمت اشتباه هدایت کند.

برای این‌که یک تصویر کامل از پرسونای خود داشته باشید، باید مشتریان، چشم‌اندازها و سایر افرادی که مخاطب شما نیستند اما با مخاطبان هدف شما همسو هستند را در حوزه تحقیقاتی خود بگنجانید.

اما برای اینکه راجع به استراتژی دیجیتال مارکتینگ خودتان آگاهی پیدا کنید، چه نوع اطلاعاتی را باید برای پرسونا(های) مشتری خود جمع‌آوری کنید؟ این به کسب و کار شما بستگی دارد؛ بسته به این‌که تجارت شما B2B یا B2C است و یا این‌که کالا یا خدماتتان گران یا ارزان قیمت هستند، این اطلاعات متفاوت خواهند بود.

در اینجا یکسری نقاط شروع برای شما آورده‌ام که می‌توانید از آنها متناسب با تجارت خاص خود استفاده کنید.

اطلاعات کمی و جمعیتی

  • موقعیت مکانی: از ابزارهای تحلیل ورودی سایت مانند گوگل آنالیتیکس استفاده کنید تا تشخیص دهید که غالب ترافیک وب‌سایت شما از چه مکانی است.
  • سن: بسته به تجارت شما، ممکن است نیاز باشد (یا نباشد) که اطلاعاتی راجع به سن مخاطبان خود داشته باشید. اما به‌طور کلی ترجیح بر این است که داده‌های سنی را با شناسایی ترندهای محبوب مخاطبان بالقوه خود و دیبتابیس مخاطبانتان جمع‌آوری کنید.
  • درآمد: بهتر است اطلاعات حساسی مانند درآمد شخصی را با استفاده از مصاحبه‌های تحقیقی شخص به شخص و رو در رو جمع‌آوری کنید، زیرا افراد ممکن است مایل نباشند این جزئیات را از طریق فرم‌های آنلاین به اشتراک بگذارند.
  • عنوان شغلی: با استفاده از این اطلاعات می‌توانید یک چارچوب کلی برای بیزینس خود بسازید. این اطلاعات را می‌توانید از مشتری‌های فعلی خود به‌دست آورید. چنین اطلاعاتی بیشتر مورد توجه شرکت‌های B2B است.

اطلاعات کیفی و روانشناختی

  • اهداف: بسته به این‌که محصول یا خدمات شما قرار است چه نوع مشکلی را برطرف کند، ممکن است همین الان هم به‌خوبی بدانید که اهداف مشتری شما چیست. با صحبت با مشتری‌های واقعی، فروش داخلی و داشتن نماینده خدمات پس از فروش، مطمئن شوید که تصور شما از اهداف مشتری درست بوده است.
  • چالش‌ها: با مشتریان، نمایندگان فروش، نماینده خدمات پس از فروش و سایر کارمندانی که در ارتباط رو در رو با مشتری هستند صحبت کنید تا ببینید که مخاطبان شما با چه چالش‌ها و مشکلاتی معمولا روبرو هستند.
  • سرگرمی‌ها / علایق: از مشتریان و سایر افرادی که همسو با مخاطبان هدف شما می‌شوند در مورد سرگرمی‌ها و علایق و سرگرمی‌هایشان سوال کنید. به‌عنوان مثال، اگر تجارت شما در حوزه فشن فعالیت دارد، دانستن اینکه آیا عمده مخاطبان شما به تناسب اندام علاقه‌مند هستند، برای نحوه اطلاع‌رسانی محتوای آتی برند و شراکت‌های آتی بسیار مفید خواهد بود.
  • اولویت‌ها: با مشتری‌ها و سایر مخاطبین هدف خود صحبت کنید تا ببینید که چه چیزهایی (در ارتباط با تجارت شما) برای آنها مهم است. به‌عنوان مثال، اگر شما یک شرکت نرم‌افزاری B2B هستید، دانستن اینکه مخاطبان شما بیشتر به پشتیبانی مشتری اهمیت می‌دهند تا قیمت رقابتی، برای شما بسیار مهم خواهد بود.

با ترکیب همه این جزئیات، شما می‌توانید پرسونای خریدار خود را به‌درستی تشخیص داده و به اطلاعات ارزشمندی برای کسب‌وکار خود دست یابید.

اهداف و ابزارهای دیجیتال مارکتینگ

2- اهداف و ابزارهای دیجیتال مارکتینگ مورد نیاز را مشخص کنید

اهداف بازاریابی باید همیشه در راستای اهداف اساسی کسب‌وکار باشد. به‌عنوان مثال، اگر هدف کسب و کار افزایش 20 درصدی درآمد آنلاین باشد، هدف تیم بازاریابی می‌تواند افزایش 50٪ی سرنخ‌های فروش وب‌سایت نسبت به سال قبل باشد.

هدف اصلی شما از بازاریابی دیجیتال هرچه که باشد، باید بتوانید با ابزارهای مناسب دیجیتال مارکتینگ، موفقیت استراتژی خود را بسنجید.

به عنوان مثال شما می‌توانید با استفاده از CRMها یا اتوماسیون‌های بازاریابی داده‌های بازاریابی و فروش را در یک محل گردآوری کنید و برای بهبود استراتژی و فعالیت‌های بازاریابی بهتر تصمیم‌گیری کنید.

3- کانال‌ها و امکانات دیجیتال موجود خود را ارزیابی کنید

برای تعیین این‌که ببینید چه چیزی را باید در استراتژی خود بگنجانید، بهتر است حین بررسی کانال‌ها و امکانات دیجیتال مارکتینگ موجود، در ابتدا یک تصویر کلی را در نظر بگیرید. با این کار مانع از خستگی یا سردرگمی خود خواهید شد.

هر آن‌چه را که دارید گرداوری کرده و هر گونه امکانات یا دارایی خود را در یک صفحه دسته‌بندی کنید، بدین طربق می‌توانید تصویری واضح از رسانه‌های موجود متعلق به خود، رسانه‌های اکتسابی و پولی خود داشته باشید. در ادامه به بررسی هر کدام از این رسانه‌ها می‌پردازم.

رسانه‌های شخصی، اکتسابی و پولی

برای این‌که به نحو موثری این کار را انجام دهید، از رسانه‌های شخصی، اکتسابی و پولی برای دسته‌بندی “امکانات”، دارایی‌ها یا کانال‌های دیجیتال خود استفاده ‌کنید و سپس تصمیم بگیرید که چه چیزی برای استراتژی شما مناسب است.

رسانه‌های شخصی

رسانه‌ی شخصی یا Owned Media به‌ رسانه‌ای گفته می‌شود که متعلق به برند یا شرکت شما است (که شامل وب‌سایت، پروفایل‌های شبکه‌های اجتماعی یا وبلاگ است). کانال‌های شخصی نیز مواردی هستند که کنترل کامل آنها در اختیار تجارت شماست. از جمله این کانال‌ها می‌توان به محتوای منتشر شده در دیگر وبسایت‌ها اشاره کرد (به‌عنوان مثال مقالات منتشر شده از جانب پروفایل خودتان در ویرگول).

رسانه‌های اکتسابی

رسانه‌های اکتسابی یا Earned Media به رسانه‌هایی گفته می‌شود که آن‌ها را به واسطه بازاریابی دهان به دهان و از طریق محتوای منتشر شده شما در وب‌سایت‌های دیگر (به‌عنوان پست مهمان)، روابط عمومی، و یا تجربیاتی که از مشتری‌های خود کسب می‌کنید. رسانه اکتسابی همان شهرتی است که در نتیجه این تلاش‌ها به‌دست می‌آورید.

شما می‌توانید با مطرح کردن نام خود در وبسایت‌های خبری یا شبکه‌های اجتماعی این وبسایت‌ها و گرفتن نقدهای مثبت و همچنین افرادی که محتوای شما را در شبکه‌های خود به اشتراک می‌گذارند، به نوعی این رسانه‌ها را به رسانه‌ی اکتسابی تبدیل کنید.

رسانه پولی

رسانه پولی یا Paid Media به‌معنی هر نوع امکانات یا کانالی است که در آن پول خرج می‌کنید تا توجه خریداران خود را جلب کنید. از جمله رسانه‌های پولی می‌توان به Google AdWords، تبلیغات پولی در شبکه‌های اجتماعی، تبلیغات بنری یا هر رسانه دیگری که در ازای پرداخت پول، دیده شدن خود را افزایش می‌دهید اشاره کرد.

برای درک بهتر این رسانه‌ها و امکانات آن‌ها، به مثال زیر نگاه کنید:

فرض کنید که شما محتوایی در صفحه فرود وب‌سایت خود دارید که به‌جهت کمک به افزایش مشتری‎‌های راغب ایجاد شده است. شما می‌دانید به‌جای اینکه صرفا با رسانه‌های شخصی، اکتسابی یا پولی کار کنید، می‌خواهید از تمامی‌بخش های این رسانه‌ها استفاده کنید.

برای افزایش تعداد ورودی مشتری‌های راغبی که یک محتوا تولید می‌کند، باید مطمئن شوید که این محتوا قابل اشتراک است و مخاطبان شما می‌توانند آن را از طریق پروفایل‌های رسانه‌های اجتماعی خود به اشتراک بگذارند. در عوض، این کار باعث افزایش بازدید صفحه فرود شما می‌شود. این کار جزئی از رسانه اکتسابی است.

برای افزایش موفقیت محتوای خود، می‌توانید راجع به محتوای خود در صفحه لینکدین شرکت مطالبی را پست کرده و در ازای چنین پستی هزینه کنید تا مخاطبان بیشتری آن را مشاهده کنند.

به همین ترتیب است که هر سه قسمت از چارچوب همگام با هم کار می‌کنند (اگرچه که برای موفقیت در این زمینه الزامی به عملکرد همزمان این سه‌بخش نیست). به‌عنوان مثال، اگر رسانه‌های شخصی و اکتسابی شما در حال حاضر موفق عمل می‌کنند، نیازی به پرداخت هزینه برای رسانه پولی نخواهید بود. بنابراین، باید بهترین راه حل برای رسیدن به هدف خود را ارزیابی کرده و سپس کانال‌‌هایی را که برای کسب و کار شما بهترین عملکرد را دارند در استراتژی بازاریابی دیجیتال خود بگنجانید.

الان می‌دانید که چه چیزهایی را برای بازاریابی خود باید استفاده کنید، پس در حال حاضر می‌توانید روی چیزهایی که باید نگه دارید و چیزهایی که باید حذف کنید تمرکز کنید.

4- کمپین‌های رسانه‌ای متعلق به خود را بررسی و برنامه‌ریزی کنید

رسانه‌های شخصی (که تقریباً همیشه به شکل محتوا هستند) در قلب دیجیتال مارکتینگ قرار دارند. دلیل آن هم این است که تقریباً هر پیامی که برند شما پخش می‌کند به‌صورت محتوا است، خواه این پیام صفحه “درباره ما” باشد یا توضیحات محصول، پست‌های وبلاگ، کتابهای الکترونیکی، اینفوگرافیک، پادکست یا پست‌های رسانه‌های اجتماعی.

محتوا ضمن اینکه حضور برند شما در فضای مجازی را بهبود می‌بخشد، در عین حال نیز بازدیدکنندگان وب‌سایت شما را به مشتری تبدیل می‌کند. وقتی که محتوای وبسایت شما از نظر موتورهای جستجو بهینه‌سازی شود، یعنی زمانی که روی فرآیندهای SEO متمرکز شوید، می‌توانید ورودی سایت را افزایش دهید.

هدف استراتژی دیجیتال مارکتینگ هرچه که باشد، در نهایت می‌خواهید که محتوای شخصی خود را در آن بگنجانید. پس برای شروع این کار باید تصمیم بگیرید که چه نوع محتوایی به شما کمک خواهد کرد تا به اهداف خود برسید.

اگر هدف شما افزایش 50٪ی مشتری‌های راغب وب‌سایت نسبت به سال گذشته است، صفحه “درباره ما” جایی در استراتژی شما نخواهد داشت، مگر این‌که این صفحه از قبل طوری شده باشد که به نوعی یک ماشین تولید سرنخ فروش باشد.

در ادامه یک فرایند مختصر آورده شده است که با استفاده از آن می‌توانید محتوای خود را از جهت دستیابی به  اهداف استراتژی بازاریابی دیجیتال مورد استفاده قرار دهید.

محتوای موجود خود را بررسی کنید.

لیستی از محتواهای خود که در حال حاضر دارید تهیه کنید و آنها را بر اساس این‌که هر کدام چقدر و چگونه بهترین عملکرد خود را در رابطه با اهداف حال حاضر شما انجام می‌دهند دسته‌بندی کنید.

برای مثال، اگر هدف شما ایجاد مشتری‌های راغب است، محتوای خود را (اعم از پست‌های وبلاگ، کتاب‌های الکترونیکی، پیج‌های وبسایت) بر اساس اینکه هر یک از آنها در طول سال گذشته بیشترین مشتری‌های راغب را ایجاد کرده است دسته‌بندی کنید.

هدف در اینجا این است که بفهمید کدام محتوا اثرگذار بوده و کدام نبوده است. با این کار می‌توانید با برنامه‌ریزی برای محتوای آتی، موفقیت خود را تضمین کنید.

خلاءهای موجود در محتوای فعلی خود را شناسایی کنید.

بر اساس پرسونای خریدار، هرگونه خلاء موجود در محتوای خود را شناسایی کنید. به‌عنوان مثال، اگر شما یک شرکت تدریس خصوصی ریاضی هستید، و از طریق تحقیق می‌فهمید که مشکل اصلی پرسونای شما یافتن روش موثر مطالعه است و در حال حاضر محتوایی ندارید که راجع به این مشکل صحبت کند- پس بهتر است چند محتوا در این رابطه ایجاد کنید.

با بررسی محتوای خود، ممکن است بفهمید که وجود کتابهای الکترونیک در صفحه فرود نتیجه بسیار خوبی می‌دهند (به‌عنوان مثال حتی بهتر از وبینار هم عمل می‌کنند). در مثال شرکت تدریس خصوصی ریاضی، می‌توانید یک کتاب الکترونیکی درباره “نحوه مطالعه کردن موثر” به برنامه‌های تولید محتوای خود اضافه کنید.

یک طرح ایجاد محتوا ایجاد کنید.

بر اساس یافته‌های خود و خلاءهایی که شناسایی کرده‌اید، یک برنامه‌ی تولید محتوا تهیه کنید و مطالبی را که برای رسیدن به اهدافتان ضروری است در آن شرح دهید. این طرح باید شامل موارد زیر باشد:

  • عنوان
  • فرمت یا قالب‌بندی هدف
  • کانال‌های تبلیغاتی
  • چرا در حال ایجاد محتوا هستید
  • سطح اولویت مطالب

این موارد را می‌توان در یک اکسل ساده پیاده کرد. درصورتی‌که می‌خواهید تولید محتوا را برون‌سپاری کنید، در این صفحه باید اطلاعات مالی خودتان را هم بگنجانید، اگر هم می‌خواهید خودتان تولید محتوا کنید باید زمان تخمینی مورد نیاز خود برای تولید محتوا را نیز در این صفحه بگنجانید.

5- کمپین‌های رسانه اکتسابی خود را بررسی و برنامه‌ریزی کنید

ارزیابی رسانه‌های اکتسابی پیشین با توجه به اهداف فعلی به شما کمک می‌کند تا بفهمید زمان خود را کجا باید خرج کنید. ببینید ترافیک و مشتری‌های راغب شما از کجا آمده‌اند (البته اگر هدف شما این است) و هر یک از منابع رسانه‌ای اکتسابی خود را از بیشترین به کمترین تاثیر رده‌بندی کنید.

در حین این بررسی، ممکن است مقاله خاصی را پیدا کنید که ترافیک مفید زیادی را به وب‌سایت شما هدایت کرده و بسیاری از این ترافیک را نیز تبدیل به مشتری کرده است. یا این که ممکن است بفهمید که در LinkedIn است که افراد بیشتری محتوای شما را به اشتراک گذاشته و باعث افزایش بازدید شده‌اند.

هدف از این کار این است که بر اساس داده‌های تاریخی، تصویری از انواع رسانه‌های اکتسابی داشته باشید تا به کمک آنها به اهداف خود برسید. با این حال، اگر مورد جدیدی هم برای آزمایش وجود دارد، صرفا آن را به این دلیل که قبلاً هرگز انجام نشده است رد نکنید.

6- کمپین‌های رسانه‌ای پولی خود را بررسی و برنامه‌ریزی کنید

این فرایند تا حد زیادی با فرآیندهای قبلی مشابهت دارد: شما باید رسانه‌های پولی موجود خود را در هر پلتفرم (Google AdWords، تبلیغات آنلاین مانند یکتانت و مدیااد، انیستاگرام و… ) ارزیابی کنید تا بفهمید چه چیزی به شما در دستیابی به اهداف فعلیتان بیشتر کمک کرده است.

اگر هزینه‌های زیادی برای AdWords کرده‌اید ولی به نتایج امیدوار کننده‌ای نرسیده‌اید، شاید بهتر است که روش خود را اصلاح کرده و یا این پلتفرم را کاملاً کنار بگذارید و روی پلتفرم دیگری که احتمالا نتایج بهتری خواهد داشت تمرکز کنید. البته توجه داشته باشید ممکن است در اجرای کمپین‌ها در هر یک از این پلتفرم‌ها اشتباهاتی داشته باشید که منجر به عدم موفقیت‌تان شده باشد. در این صورت ابتدا باید این موارد را رفع کنید.

در پایان فرآیند، شما باید کاملا بدانید که می‌خواهید با کدام یک از پلتفرم‌های رسانه‌ای پولی ادامه دهید و کدامیک را (در صورت وجود) می‌خواهید از استراتژی خود حذف کنید.

7- کمپین دیجیتال مارکتینگ را یکپارچه کنید

شما برنامه‌ریزی و تحقیق را انجام داده‌اید و اکنون دیدگاه کاملی در مورد عناصر تشکیل دهنده استراتژی بازاریابی دیجیتال دارید.

در این جا مواردی که باید در ذهن داشته باشید را مرور می‌کنیم:

  • پاک کردن پیش‌فرض‌هایی که از پرسونای خریداران خود در ذهن دارید
  • داشتن یک یا چند هدف خاص برای دیجیتال مارکتینگ
  • تهیه فهرستی کلی از رسانه‌های شخصی، اکتسابی و پولی موجود
  • بررسی هر یک رسانه‌های شخصی، اکتسابی و پولی موجود به‌طور مجزا
  • تهیه یک طرح ایجاد محتوا یا لیستی از خواسته‌های خود

اکنون وقت آن است که همه اینها را گرد هم آورده و یک سند استراتژی بازاریابی منسجم تشکیل دهیم. سند استراتژی شما باید بر اساس تحقیقاتی که تاکنون انجام داده‌اید و مجموعه اقداماتی را که می‌خواهید برای رسیدن به اهداف خود انجام دهید ترسیم شود.

در اینجا شرح می‌دهم که چطور یک سند استراتژی دیجیتالی آماده کنید.

سند استراتژی دیجیتال مارکتینگ

سند استراتژی دیجیتال مارکتینگ

برای تهیه سند استراتژی دیجیتال مارکتینگ یا سند استراتژی بازاریابی می‌توانید از ابزارهایی همچون Word و Excel استفاده کنید.

می‌توانید در هر Sheet اکسل و یا بخش‌های مختلف یک فایل Word، برنامه‌ی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت بازاریابی را مشخص کنید. مشخص کنید که در هر بازه زمانی، مثلا 3 ماهه، 6ماهه و یکساله چه فعالیت‌هایی باید انجام شود و هدف اجرای این فعالیت‌ها چیست.

برای آن‌که در هر قدم از اجرا بتوانید میزان موفقیت خود را اندازه‌گیری کنید، حتما برای فعالیت‌های بازاریابی‌تان شاخص کلیدی عملکرد تعریف نماید.

توجه داشته باشید که رسانه‌ها را مشخص کنید و میزان بودجه مورد نیاز برای اجرای برنامه‌هایتان برای هر رسانه را در آن قید کنید.

با برنامه‌ریزی این طرح سالانه، می‌توانید فعالیت‌های خود و تیمتان را از نظر زمانی با هم تطبیق دهید. مثلا:

  • در فروردین، وبلاگی را شروع می‌کنید که هفته‌‎ای یک بار و در کل طول سال به روز خواهد شد.
  • در اردیبهشت ماه، یک کتاب الکترونیکی جدید همراه با تبلیغات پولی راه‌‎اندازی خواهید کرد.
  • در تیر، شما برای بزرگترین ماه تجاری خود آماده خواهید شد- در این مرحله امیدوارید که محتوای تولیدی شما به هدفی که برایش طراحی شده بود رسیده باشد.
  • در شهریورماه فعالیت تبلیغات آنلاین را آغاز خواهید کرد و رسانه‌های پولی را انتخاب می‌کنید.
  • در مهرماه، برای ایجاد ترافیک بیشتر در دوره بعدی، روی رسانه‌های اکتسابی به فرم PR تمرکز خواهید کرد.

با این رویکرد؛ فعالیت شما یک جدول زمانی ساختاری خواهد داشت که به شما در برقراری ارتباط با برنامه‌های همکارانتان کمک خواهد کرد.

هرقدر که استراتژی‌های بازاریابی خود را بیشتر رشد دهید، حضور و دیده شدن شما در فضای دیجیتال بیشتر خواهد بود.

سند استراتژی شما مختص تجارت شما خواهد بود، به همین دلیل امکان ندارد که بتوانیم یک الگوی استراتژی دیجیتال مارکتینگ متناسب برای همه ایجاد کنیم.

به یاد داشته باشید، هدف سند استراتژی به تصویر کشیدن اقداماتی است که می‌خواهید برای رسیدن به هدف خود در طی یک دوره زمانی انجام دهید، به همین دلیل است که باید اصول ایجاد استراتژی دیجیتال را ثبت کنید.

در صورتی که موارد دیگری به ذهنتان می‌رسد در بخش نظرات با من مطرح کنید. خوشحال می‌شوم از تجربیات شما بهره‌مند شوم.

سجاد ابوالحسنی

یک دیجیتال مارکتر علاقه‌مند به SEO که بیشتر در زمینه بازاریابی B2B فعالیت داشته‌ام. می‌نویسم تا بیشتر بدانم که نمی‌دانم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا